آخرین بازمانده از ما: خشونت، تکرار داستان و چالشهای فرهنگی
سریال «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) که بر اساس بازی ویدیویی محبوبی ساخته شده، داستان دنیایی پساآخرالزمانی را روایت میکند که در آن بشریت با تهدیدی کشنده به نام «عفونت قارچی» روبرو شده است.
سریال «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) که بر اساس بازی ویدیویی محبوبی ساخته شده، داستان دنیایی پساآخرالزمانی را روایت میکند که در آن بشریت با تهدیدی کشنده به نام «عفونت قارچی» روبرو شده است. این اثر از نظر روایت و جلوههای بصری بسیار قوی است و توانسته فضای تاریک و اضطرابآور جهان آخرالزمانی را به خوبی منتقل کند، اما نقدهای جدی درباره محتوای خشونتآمیز و موضوعات بحثبرانگیز آن مطرح شده است.
از نظر خشونت، سریال حجم زیادی از صحنههای خشن و ترسناک را نمایش میدهد که برای گروههای سنی پایینتر و حتی برخی بزرگسالان نیز مناسب نیست و میتواند تاثیرات منفی روانی به همراه داشته باشد. این خشونت گسترده گاهی باعث بیحسی نسبت به مسائل انسانی میشود و از جذابیت کلی اثر میکاهد.
نکته مهم دیگر، تکراری بودن موضوعات مربوط به «آخرالزمان» در آثار سینمایی و تلویزیونی است؛ موضوعی که سالهاست بارها و بارها با رویکردهای مشابه بازنمایی شده و این سریال نیز از این قاعده مستثنی نیست. جهانهای تاریک، پایان دنیا و بقا در شرایط ناامیدکننده، حالتی کلیشهای یافتهاند که کمتر خلاقیت و نوآوری در آن دیده میشود.
از سوی دیگر، برخی منتقدان به نمایش مکرر روابط همجنسگرایانه در این سریال اشاره کردهاند و آن را بخشی از تلاشهایی میدانند که در پشت پرده برخی جریانها و گروههای خاص قرار دارد. این افراد معتقدند این جریانها با بهرهبرداری از رسانهها و فیلمها سعی میکنند همجنسگرایی را نرمالسازی و تبلیغ کنند، چرا که به دنبال تغییر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی هستند و از این راه منافع سیاسی، اقتصادی یا ایدئولوژیک به دست میآورند. این مسئله در جوامع سنتی و مذهبی، بهخصوص در کشورهایی که ارزشهای دینی اهمیت بالایی دارند، میتواند چالشبرانگیز و نامطلوب باشد.

از نظر فیلمنامه، سریال روایت پیچیده و جذابی دارد و شخصیتها به خوبی پرداخته شدهاند، اما گاهی طولانی بودن دیالوگها و روند داستانی باعث افت ریتم شده و مخاطب را خسته میکند.
کارگردانی سریال در خلق فضای تاریک و ترسناک بسیار موفق است و استفاده از جلوههای ویژه و طراحی صحنهها توانسته به تقویت حس ناامنی و بحران کمک کند. با این حال، تاکید بیش از حد بر خشونت و موضوعات حساس، از جمله نمایش روابط همجنسگرایانه، باعث شده تا این سریال برای مخاطبانی با دیدگاههای سنتی و فرهنگی نامناسب باشد.
در نهایت باید گفت که این نوع تصویرسازی آخرالزمانی، بازتابدهنده جهانی است که در آن اعتقادی به منجی یا نیروی نجاتبخش وجود ندارد. در چنین دنیایی، ناامیدی و بیپناهی به عنوان سوژه اصلی مطرح میشود و به همین دلیل آخرالزمان را به شکلی تاریک، بیرحم و مملو از بحران به تصویر میکشند. اما سوال این است که آیا این همه خشونت گسترده و داستان تکراری، ارزش دیدن این سریال را دارد یا تنها باعث خستگی و دلزدگی مخاطب میشود؟